کارگاه نمایش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوشهر

وبلاگ واحد نمایش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ( مرکز فرهنگی هنری شماره ۱ بوشهر )

کارگاه نمایش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوشهر

وبلاگ واحد نمایش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ( مرکز فرهنگی هنری شماره ۱ بوشهر )

«نماهایی از تمرینهای بچه ها»

  «نماهایی از تمرینهای بچه ها»

 .

 .

در این مرحله از تمرین ها هنوز عروسکها در مرحله تولید قرار داشتند. 

     

در این عکس شیطان بر آتش فرمانروایی  می کند غافل از اینکه در انتهای صحنه فر شته وحی منتظر است تا بر ابراهیم «ع» گلستان بباراند.

   . 

 .  

.

عکس های بعدی را می توانید در ادامه ی مطلب تماشا کنید

ادامه مطلب ...

حضور دلگرم کننده والدین بچه ها در سالن نمایش

حضور دلگرم کننده والدین بچه ها در سالن نمایش  

 .

    چند روز دیگر تا شروع مدرسه ها مانده  وهمه جا حال وهوای مدرسه را گرفته است. بعد از ظهرهای   داغ  همه ماه مبارک رمضان را کنار هم بودیم . عزیزان روزه دار من کم نگذاشتند .اما حالا که تا چند روز دیگر همه مشغول درس و مشق خواهند شد آیا آنها نمایش را تنها خواهند گذاشت آن هم وقتی که تقریباً 2 هفته دیگر در روزهای 15 و 16 مهر ماه ؛ اگر خدا بخواهد دوازدهمین  جشنواره استانی نمایش عروسکی در کانون های استان بوشهر برگزار خواهدشد؟

این مطلب را از بچه ها و والدین آنها در جلسه ای که صبح امروز در سالن نمایش برگزار کردیم ؛ جویا شدم.

خدا را شکر به این نتیجه رسیدیم که می توانیم بر سختی ها ی کار ورفت وآمدها و حساب کتاب های دیگر،فائق شویم آنهم با حس مشترکی که همگی ما در وجود خود به تئاتر ، این سخت ترین و زیباترین هنرها  سراغ داریم .به خصوص حالا که عروسکهاتقریباً آماده اند که در وجود بچه ها به موجودیت معنا دارخود برسند.

                                                           به امید خدا

از خاک تا خورشید

 از خاک تا خورشید  

 .

    پرسش: چطور می شه  یک انسان از کالبد خاکی رها بشه وبه اوج ، به خورشید برسه؟

    پاسخ: خب اینکه از خودش رها شود و فقط وفقط به وحدانیت خداوند فکر کنه و اصل کلام:خدایی شود .

    به نوشتن وگفتن بسیار راحته اما کار سختیه.فوق العاده مشکل وخاص برگزیدگان خود خداست. فقط اونا.

    تا می گیم وحدانیت و تا کلمه ی توحید تو ذهن ما نقش می بنده ؛ بلافاصله نام حضرت ابراهیم «ع» بر سر زبانها می آید : ابراهیم قهرمان توحید ویکتا پرستی. کسی که بر علائق دنیوی پا گذاشت و از سخت ترین امتحانات الهی عبور کرد ونمره اش در درس توحید بیست شد.

     بچه های نمایش مرکز فرهنگی هنری شماره ی 2 بوشهر ، قصد دارند توحید و عشق الهی ابراهیم را از منظر هاجر و از سوی دیگر از منظر شیطان به معرض نمایش بگذارند.

الگوی کار آنها یکی شدن است : یک ، واحد؛ که نماد تئاتر است. تئاتر که هنر اول است و اول هنر است و راه ما راه یکی شدن است.

    متن این نمایش که نامش «از خاک تا خورشید » است . نوشتن آن را من به عهده داشته ام و اجرای آن را این بچه های پر شور و حال به عهده دارند:  

.

 

.

این عکس در مراسم افطاری در یکی از غروب های مقدس ماه رمضان گرفنیم.بعد از یک تمرین 3 ساعته.می بینین خنده از لباشون نمی افته.

    تو این تابستون داغ بوشهر که خورشید خانوم واسه ی خودش سروری می کنه ؛ هر روز همه  آمده ایم،متن را بارها خوانده ایم ، تحلیل کرده ایم،نقشها تقسیم شده اند،روی شیو های اجرا فکر کرده ایم و و و ...

    تو این روزها که رفته اند و دارن میان ؛ گر چه من نام کارگردان را برای بچه ها داشته ام ؛ اما این بچه ها بوده اند  که نخهای این کارگردان نمایششون را به دست گرفته اند ؛ جان بخشیده اند و بر سر ذوق آورده اند و هدایت کرده اند.خب دیگه هر کی ندونه شما که می دونین که کارگردان یک سر دارد و هزارا ن سودا (لطفاً سودا به تئاتر تعبیر نشود و بالعکس)

    منظور : اینجانب این روزها یک مربی هزار دست و پا بوده  و بایستی همچنان باشم تا مبادا هیچ یک از ابعاد گسترده کار از من بگریزد.از موسیقی و طراح دکور گرفته تا ساخت وسایل صحنه وعروسک ها ولباس و ...خرید های متنوع وخیاطی و دارالقران و  در کناراینها اضافه می کنم :سر و سامان دادن به نمایشنامه های بچه ها در کارگاه نمایشنامه نویسی و...

    (حقیقتاٌ سه نقطه برای ادامه ی شرح کارهای این حقیر تعداد فوق العاده اندکی است.)

                                                            « توکلت علی الله»

کارگاه نمایشنامه نویسی - گام شانزدهم

  گام شانزدهم : 

باز نگری و باز نویسی نهائی در نمایشنامه 

ساعات امروز با اشتیاق و بی قراری های بسار زیاد بچه ها همراه بود. همگی آنها نمایشنامه های دستنویس خود را آورده و از من می خواستند نظر نهائی خود را بیان کنم.

که خب کار مشکلی است و گر چه کار آنها تقریباً به پایان رسیده اما در واقع کار من تازه آغاز شده است.

از آن جمله خواندن بیش از ده نمایشنامه و انطباق دادن آنها با گرایشات و توانائی های اعضاء، کمک به آنها در سازماندهی به صحنه بندیها، دیالوگ ها  و نوع  بیان  آنها  و  همیاری کردن با  آنها  جهت  تایپ  دست نوشته هایشان  و...

( لازم به ذکر است که این دست نوشته ها ، ناب ترین ،عزیز ترین و گرانقدرترین بهائی است که من در پایان کارگاه نمایشنامه نویسی از عزیزانم در اختیار دارم.)

                 و این یعنی آغازی برای یک پایان !

منتظر باشید: به زودی  همه ی نمایشنامه های بچه ها در پرولوگ ارائه خواهد شد.

 «پایان  کارگاه نمایشنامه نویسی نوجوانان مرکز شماره 2 بوشهر»